ثمین

دفتر عشق(شعر)

خداوندا من طاقت دوری ندارم
دردل تاب شکیبایی وتنهایی ندارم
سوز ناله هایم سوزانده بال پروانه ها
همچوشمع می سوزم ویاری ندارم
غم دوری یار را با توگویم نه دیگران
الهی جزتومن غمخواری ندارم
شبم با گریه سر شود تا سحرگاه
چون من درمیخوانه هاجایی ندارم
آه ماتم سرا گیرد عاقبت دامنش را

که من تاب دیدنش راهرگز ندارم

+نوشته شده در برچسب:شعر طاقت,داوود الماسیان,ثمین,دوستی ها,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |